رئال مادرید گرانترین بازیکن و گرانترین تیم دنیا را در اختیار دارد. آنها همچنین سنگ عیار سایر تیمها در این فصل هستند، چرا که فصل پیش توانستند به عنوان قهرمانان اروپا شناخته شوند. اما در خانه بزرگ در میشیگان، لوس بلانکوس تسلیم تواناییهای اشلی یانگ و درن فلچر شد
تغییر شرایطی که یانگ طی 10 ماه گذشته تجربه کرده واقعاً بینظیر است. اگرچه او هنوز راه زیادی را باید طی کند تا به محبوبیتی که تعدادی از همتیمیهایش دارند، برسد، اما نمیتوانیم کمکی که تا اینجا به بازی تاکتیکی یونایتد کرده را نادیده بگیریم. لوییز فن خال اعلام کرده بود که به همه فرصت خواهد داد و به نظر میرسد باید به یانگ به خاطر استفاده از فرصتی که به دست آورده، احترام بگذاریم. وی گل اول یونایتد را پس از یک حرکت تیمی بسیار زیبا که شامل بیش از 20 پاس بود، با ضربهای دقیق به ثمر رساند. این گل به او روحیه داد تا آرام آرام شروع به مغلوب کردن آربلوا کند. در دقیقه 37 بود که ارسال یانگ برای رونی مستقیماً وارد دروازه شد و شیاطین سرخ بار دیگر پیش افتادند. مقابله با سرعت و ارسالهای مواج یانگ برای مادریدیها بیش از حد دشوار بود و شاید این سرعت و توانایی ارسال او به دو سلاح قدرتمند برای یونایتد در این فصل تبدیل شوند.
مرد دیگری که به نظر دارد از سیستم جدید فن خال بهره میبرد، درن فلچر است. وی دیشب برای بار سوم به عنوان کاپیتان در تور امریکا پا به میدان گذاشت و عملکردی به مراتب بهتر از بازیهای قبلیاش به نمایش گذاشت. فلچر در این سیستم عضوی از یک خط میانی فعال و پنج نفره است که این امر به او اجازه میدهد بیشتر به جلو رفته و در یکسوم نهایی موثرتر ظاهر شود. طی سالهای اخیر فلچر بیشتر نقش یک هافبک دفاعی توپگیر را داشته است اما اکنون که فرصت برای جلو رفتن برای او پیش آمده، گویا بار دیگر شاهد فلچر 2009 هستیم.
اگرچه یونایتد میتواند از شیوهای که برابر رئال بازی کرده و اغلب بهتر از آنها ظاهر شده دلگرم شود، اما نباید یک سری موضوعات را نیز فراموش کنیم. اول از همه اینکه یونایتد یک هفته بیشتر از رئال تمرین کرده و به همین خاطر، تفاوت ریتم بازی بین دو تیم مشهود بود. همچنین یک آقایی به نام کریستیانو رونالدو به علت اینکه در حال ریکاوری از مصدومیت است، روی نیمکت بود و تنها در اواخر بازی به میدان آمد. اما با تمامی این اوصاف، رئالیها تکلهای سختی هم زدند و مخصوصاً سرخیو راموس جنگندگی همیشگیاش را نشان داد که این به معنای میل رئال به بردن بازی بود. علاوه بر اینها، گرت بیل رقیب بسیار سرسختی است و بازی برابر او هیچگاه آسان نیست. این مهاجم ولزی دو فرصت در نیمه اول داشت. اولین فرصتش را از روی نقطه پنالتی تبدیل به گل کرد و در دومین صحنه، ضربه برگردان بسیار زیبایی زد که ده خیا را مجبور به واکنش کرد. مطمئناً این فصل تیمهای زیادی برای مقابله با او به مشکل خواهند خورد.
به مانند اغلب بازیهای این تور، نیمه دوم مملو از تعویضهای فن خال بود و به تبع آن بازی حالت دوستانهتری به خود گرفت. اما فن خال و یونایتد حرف خود را زده بودند. آنها مستحق بودن در جمع برترینهای اروپا هستند و رتبهای بالا در این فصل پرمیر لیگ برای کسب این مهم بسیار حیاتی است. نشانههای اولیه این تور زمین تا آسمان با سفر پارسال به آسیا فرق دارند. پویایی بازی یونایتد و شیوهای که بازیکنان بدون توپ حرکت میکنند و نحوه به حرکت درآوردن توپ توسط آنها، نشان میدهد که بازیکنان از یک برنامه تبعیت میکنند. البته با این وجود، تنوعی که در این تحرکات مشاهده میشود نیز بسیار هیجانانگیز است. علاوه بر اینها، در خط دفاعی یک نظم خاصی در مدافعین دیده میشود. آنها به سرعت با از دست رفتن توپ فضاها را میبندند. عملکرد آنها به قدری خوب بود که در صورت عدم حضور بیل، رئال طی یک ساعت اول به گلی نمیرسید.
به نظر میرسد که این نسخه از یونایتد، بر اصل نظم تاکتیکی استوار است. اگر بازیکنان به گوش دادن به پیام فن خال ادامه دهند، مطمئناً امسال خواهند توانست در بازیهای رسمی هم چنین عملکرد درخشانی داشته باشند. بر اساس این بازی، به نظر میرسد که درسهای مربی جدید در حال نتیجه دادن هستند.